ابن حزم (دیدگاههای اقتصادی)ابنحزم از علمای بزرگ اسلامی از اهلسنت میباشد که در مسائل مختلف صاحبنظر میباشد. از جمله این عرصهها، مسائل اقتصادی است که در زیر بدانها اشاره میشود: ۱ - حوزههای اقتصادی طبق نظر ابنحزمابنحزم پیرامون مسائل اقتصادی زمانه خود بهطور کلی به چهار حوزه پرداخته و آنها را مورد بررسی قرار داده است؛ آنها عبارتند از: ۱.۱ - نیازهای اساسی و فقرابنحزم به چهار دسته از نیازها اشاره دارد که بهعقیده وی از نیازهای ضروری بشری بوده و بهعنوان استانداردهای زندگی مطرحاند. این نیازها عبارتند از: خوراک، پوشاک، نوشیدنی و سرپناه یا مسکن. ابنحزم دولت را مسؤول برآورده ساختن نیازهای اساسی میداند. وی همچنین برای اغنیا نیز وظیفهای خطیر مخصوصا در مناطق سکونت آنها قائل است و آنها را مسؤول برآورده ساختن نیازهای فقرا میداند [۱]
غزالی، عیدیت، اندیشههای اقتصادی ابنحزم، از کتاب عقاید اقتصادی اندیشمندان مسلمان، ص۱۳۱، ترجمه احمد شیبانی، تهران، دانشگاه امام صادق، چاپ اول، ۱۳۸۵.
۱.۲ - زکاتابنحزم در بحث پیرامون زکات به موقعیت ممتاز این نهاد و نقش طبقه غنی جامعه در از بین بردن فقر در میان فقرا و تهیدستان اشاره میکند. به عقیده ابنحزم اگر کسانی که توانایی پرداخت زکات را دارند از پرداخت آن خودداری کنند، بر دولت اسلامی لازم است که چه از طریق مسالمتآمیز و چه به طریق اجبار، این زکات را دریافت کند و چنانچه پرداختکننده زکات از آن اجتناب ورزد، حتی علیه او به جنگ برخیزد و اگر کسی ضرورت زکات را انکار نماید میتوان بهعنوان مرتد با وی برخورد کرد. ابنحزم بهاندازهای به پرداخت زکات اهمیت قائل میشود که معتقد است اگر شخصی در طول زندگی خود زکات را پرداخت نکند، لازم است که پس از مرگ وی از دارایی و ماترکش زکات را برداشت نمایند و اینچنین زکاتی در حقیقت نوعی بدهی به خداوند متعال است [۲]
غفاری، هادی و ابوالحسنی، اصغر، تاریخ اندیشههای اقتصادی متفکران مسلمان، ص۶۰، تهران، انتشارات پیام نور، چاپ اول، ۱۳۸۹.
البته این بیشتر یک حکم فقهی است تا یک تاکید و توصیه اقتصادی؛ اما این حکم فقهی، آثار اقتصادی غیر قابل انکاری در جامعه اسلامی دارد.۱.۳ - مالیاتهاابنحزم بهشدت نگران مسئله عدالت در نظام مالیاتی بود. به عقیده وی پیش از وضع هر نوع مالیاتی، باید مصالح مردم در نظر گرفته شود. همچنین این مصالح در جمعآوری مالیات نیز باید مدنظر قرار گیرد؛ زیرا این مردم هستند که پرداختکننده مالیاتاند؛ برای همین هر نوع ضرر و زیانی که بر مردم وارد گردد، در نهایت اثر خود را بر کل نظام و بالتبع، جمعآوری مالیات خواهد گذاشت. "میل به پرداخت مالیات" در تئوریهای مالیه عمومی بههمین معنا است. [۳]
غزالی، عیدیت، اندیشههای اقتصادی ابنحزم، از کتاب عقاید اقتصادی اندیشمندان مسلمان، ص۱۳۳، ترجمه احمد شیبانی، تهران، دانشگاه امام صادق، چاپ اول، ۱۳۸۵.
۱.۴ - نظریه نظامهای ارضیابنحزم در میان فقهای بزرگ اسلامی تنها فقیهی است که اجاره دادن زمینهای زراعی را ممنوع دانسته است. [۴]
صدیقی، نجاتالله، بررسی کوششهای اخیر پیرامون مطالعه تاریخ تفکر اقتصادی در اسلام، از کتاب عقاید اقتصادی اندیشمندان مسلمان، ص ۸۷، ترجمه احمد شیبانی، تهران، دانشگاه امام صادق، چاپ اول، ۱۳۸۵.
وی معتقد است کارگری که در زمین زراعی مشغول بهکار است، همانند صاحب ملک مورد احترام است. بهعقیده وی اجاره زمین، بهصورت تعیین سهمی از پیش تعیینشده محصول برای صاحب آن، غیر قانونی و حرام است و در این مورد، فرقی نمیکند که زمین در مقابل بخشی از محصول یا اینکه درمقابل پول و یا به روشی مشابه اجاره داده شود. نقل شده است که ابنحزم در جایی گفته است «ضروری است که هر فرد در درجه اول، خود در زمین زراعیش بهکار بپردازد و اگر قادر به این کار نبود، باید آن زمین را بدون اخذ هرگونه اجاره بها و یا پولی به فرد دیگری واگذار کند و در نهایت، اگر انجام این عمل ممکن نبود باید زمین زراعی را بدون استفاده باقی بگذارد» [۵]
غفاری، هادی و ابوالحسنی، اصغر، تاریخ اندیشههای اقتصادی متفکران مسلمان، ص ۶۳، تهران، انتشارات پیام نور، چاپ اول، ۱۳۸۹.
۲ - ابنحزم و سوسیالیسم [۶]
غزالی، عیدیت، اندیشههای اقتصادی ابنحزم، از کتاب عقاید اقتصادی اندیشمندان مسلمان، ص ۱۳۶-۱۳۷، ترجمه احمد شیبانی، تهران، دانشگاه امام صادق، چاپ اول، ۱۳۸۵.
برخی از سوسیالیستها بهخاطر برخی عقاید ابنحزم لقب «سوسیالیسم مسلمان» را به او دادهاند؛ عمدهترین دلایل آنها عبارتند از: ۱) تلاش ابنحزم برای بهبود رفاه عمومی مردم؛ ۲) پیشنهاد وی برای وضع مالیات بر طبقه اغنیای جامعه؛ تا این گروه نقش خود را در تخفیف فقر فقرا و مستمندان بهدرستی ایفا کند؛ ۳) لزوم دخالت دولت در مواقع ضروری و با وضع مالیاتهای مختلف برای کاهش فقر در جامعه؛ ۴) نگرانیهای ابنحزم از منافع عام مردم بهرغم آنکه وی از خانواده اصیل بوده و در دوران سه حاکم مختلف پست وزارت را بر عهده داشته است. با دقت در هر چهار دلیل، مشخص میشود که ابنحزم در کنار فقرا و در مقابل اغنیا قرار گرفته است. بهعلاوه وی تاکیدی نیز بر دخالت دولت داشته که خود مزید بر علت است. البته با توجه به نکات زیر میتوان به تصحیح این دیدگاه غلط پرداخت: ۱) ابنحزم فقط بهخاطر رضای خداوند متعال و برقراری عدالت است که اینگونه مباحث را مطرح ساخته و هیچ نکتهای از مسئله تحلیل تضاد طبقاتی در مباحث او ملاحظه نمیشود. ۲) سوسیالیستها وقتی به بحث پیرامون عقاید ابنحزم میپردازند، بهصورت گزینشی عمل کرده و مواردی را که نشانگر عقاید سوسیالیستی وی میشود را برمیشمرند؛ ولی هیچ اشارهای به مباحث تجارت که از سوی ابنحزم مطرح شده ندارند؛ ۳) بهعلاوه، شباهتهای موجود بین دیدگاههای ابنحزم و سوسیالیستها از پایه ایدئولوژیکی و فلسفی کاملا متفاوتی نشات گرفته است. ۳ - ابنحزم و لیبرالیسمهمانند سوسیالیستها، لیبرالیستها هم مدعیاند که ابنحزم طرفدار دکترین لیبرالها بوده و دلایل آنها به شرح زیر است: ۱. مخالفت ابنحزم با وضع هر نوع مالیات استثماری؛ ۲. مخالفت وی با وضع مالیاتهایی که در شریعت نامی از آنها نیامده است؛ ۳. مخالفت وی با وضع مالیات بر کالاها؛ زیرا باعث کاهش نرخ فروش و کاهش اثرات ضریب فزاینده خواهد شد. با دقت در این دلایل میتوان بهراحتی دریافت که چرا اینگونه قضاوتهای نادرست در مورد ابنحزم صورت میگیرد. بهعنوان مثال مخالفتهای ابنحزم با مالیاتها بهدلیل پایبندی وی به مسائل شریعت است؛ نه عقاید لیبرالیستی و روح سرمایهداری. همچنین نگرانیهای وی در مورد رفاه کارگران و صنعتگران و تجار نیز بهدلیل دیدگاه وی در زمینه عدالت است نه اندیشههای لیبرالی. [۷]
غزالی، عیدیت، اندیشههای اقتصادی ابنحزم، از کتاب عقاید اقتصادی اندیشمندان مسلمان، ص۱۳۷-۱۳۸، ترجمه احمد شیبانی، تهران، دانشگاه امام صادق، چاپ اول، ۱۳۸۵.
۴ - پانویس
۵ - منبعسایت پژوهه، برگرفته از مقاله«ابن حزم»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۶/۵/۲۳. |